بازتاب‌های یک نامه

بازتاب ها و واکنش ها درباره نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

بازتاب‌های یک نامه

بازتاب ها و واکنش ها درباره نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم

به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

5 روز بعد از نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، "پل کرگ رابرتس" (Paul Craig Roberts) از معاونین سابق وزیر خزانه داری و مشاور سابق وزارت دفاع آمریکا و معاون اسبق سردبیری وال استریت ژورنال در مقاله ای به عنوان «وقت آن است که ایران با غرب خداحافظی کند» تحلیلی استراتژیک از نامه حضرت آیت الله خامنه‌ای به جوانان غربی را ارادئه داد: 

متن اصلی یادداشت: (+

ترجمه بخشهایی از این یادداشت: 

آنطور که از ظواهر برمی‌آمد، مذاکرات رژیم اوباما با ایران که زیر نظر روسیه در حال انجام است، می‌رفت تا موضوع ساختگی خطر هسته‌ای ایران را حل وفصل کند. اما تمام شدن این ماجرا برای رژیم صهیونیستی اسرائیل و عوامل نئوکان این رژیم در آمریکا پذیرفتنی نیست. حزب جمهوری‌خواه که تمام و کمال در اختیار لابی اسرائیلی است با عجله نتانیاهو، همان دیوانه‌ای که همزمان بر اسرائیل و آمریکا حکومت می‌کند را دعوت کرد تا به کنگره جمهوری‌خواه برای جلوگیری از هرگونه توافقی با ایران راهکار بدهد.

سید علی خامنه‌ای، رهبر ایران، با توجه به وضعیت کنگره جمهوری‌خواه آمریکا که تحت سیطره اسرائیل است، در نامه‌ای خطاب به جوانان غرب به آنها درباره تصویر بدی که از اسلام بر اثر تبلیغات منفی در غرب ایجاد شده هشدار داد.

تلاش (آیت الله) خامنه‌ای برای آگاه‌سازی جوانان غرب در مورد واقعیت اسلام و تفاوت آن با تصویر وحشتناک ایجادشده توسط سیاستمداران و رسانه‌های غربی برای من قابل احترام است.

اما سؤال این است که این کار تا چه حد می‌تواند مؤثر باشد؟ هر چند اعلام نظر (آیت‌الله) خامنه‌ای حائز اهمیت است، اما در مقابل دروغگویان غربی و تبلیغات آنها آنچنان مؤثر نیست. حتی صدای فرد مهمی مانند (آیت الله) خامنه‌ای، به عنوان نماینده کشور و مذهبی که شیطانی به تصویر کشیده شده، در میان سر و صدایی که تبلیغات ضد ایرانی و ضد اسلامی ایجاد کرده، چندان قابل شنیدن نیست.

علاوه بر این، تشکیلات سری سازمان‌های جاسوسی غربی می‌توانند عملیات تروریستی‌ای به نام اسلام ترتیب دهند، نظیر آنچه در یازده سپتامبر، بمب‌گذاری در ماراتن بوستون و شارلی ابدو اتفاق افتاد. چیزی که به خورد مردم دنیا می‌دهند این است که اسلام پشت این اتفاقات است، در حالی که متخصصان می‌گویند که هیچ مدرک درستی برای اثبات این ادعاها وجود ندارد. نادرستی اظهارات رسمی در این موارد بارها ثابت شده، از جمله در مورد تسلیحات کشتار جمعی عراق، استفاده اسد از سلاح‌های شیمیایی در سوریه، اتهامات بی‌اساس علیه قذافی در لیبی و اتهامات دروغین علیه سوریه در اوکراین. کسانی که این پروپاگاندا را ایجاد می‌کنند ابزارهای فراوانی برای رساندن صدای‌شان دارند، و سر و صدایشان اجازه شنیده شدن صدای رهبر ایران را نمی‌دهد. 

ایران به جای روی آوردن به غرب باید از آن رو بگرداند. دوران تاریخی غرب به پایان رسیده است؛ آنچه که امروز در غرب شاهد هستیم حاکمیت زور است، به طوری که حکومت دیگر نه در برابر قانون پاسخگو است و نه در برابر مردم. برای جوانان شغل وجود ندارد، و سالمندان از امنیت مالی برخوردار نیستند. در واقع غرب در حال غارت کردن خود است. کافی است به آنچه در یونان می‌گذرد نگاه کنید. مردم یونان، برای تضمین منافع بانک‌های خصوصی‌ای که از خارج از این کشور اداره می‌شوند، مجبور شده‌اند به کاهش حقوق بازنشستگی، بی‌کاری، و تنزل خدمات اجتماعی تن بدهند؛ مجبور شده‌اند دارایی‌های عمومی با ارزش‌شان را با قیمتی ناچیز به خریداران خصوصی غیریونانی بفروشند. این چپاولگری در حال حاضر در اوکراین هم اتفاق افتاده و ایتالیا، اسپانیا و پرتغال هم به سرنوشت مشابهی دچار خواهند شد.

در آمریکا کل سیاست اقتصادی بر پایه تضمین منافع یک درصدِ فوق‌العاده ثروتمند شکل گرفته است.

اگر بخواهیم ارباب حلقه‌های تولکین را به عنوان استعاره‌ای در این مورد به کار ببریم، غرب «مُردُر» و واشنگتن «سِرُن» است.

برای ایران ادامه مذاکره به امید جلب رضایت غرب بی‌فایده است. ایران در همان لیستی است که صدام حسین، قذافی و اسد در آن قرار داشتند. ایران تنها در صورتی مورد رضایت غرب قرار می‌گیرد که به حکومت دست‌نشانده آمریکا تبدیل شود. تردید درباره برنامه هسته‌ای ایران یک موضوع ساختگی است. اگر موضوع هسته‌ای هم نبود، غرب موضوع دیگری (مثلا سلاح‌های کشتار جمعی، استفاده از سلاح‌های شیمیایی، تروریسم و غیره) را دست و پا می‌کرد. مسؤولان ایران باید این موضوع را درک کنند که مشکل اصلی، استقلال ایران از سیاست‌ خارجی و اقتصادی واشنگتن است. واشنگتن نمی‌تواند (علناً) بگوید که هدفش تغییر رژیم در ایران و ایجاد یک حکومت دست‌نشانده است، بنابراین وانمود می‌کند که ایران تهدیدی است که باید مهار شود.

اگر غرب منحط و فاسد آنقدر از نظر ایران قابل تحسین است که حاضر است سرسپردگی برده‌وار را به جان بخرد تا مورد رضایت غرب قرار گیرد، کافی است که تسلیم شود و خود را با سیاست‌های هژمونیک واشنگتن هماهنگ کند.

اگر ایران، با داشتن یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌ها و فرهنگ‌های جهان، میخواهد به حیات خود ادامه دهد، بدون اینکه تحت سیطره آمریکایی قرار گیرد که خود را تافته جدا بافته می‌داند، باید به غرب پشت کند و با روسیه، چین، هند و سایر کشورهای عضو [BRICS] پنج اقتصاد نوظهور دنیا شامل برزیل، روسیه، هند، چین، و آفریقای جنوبی متحد شود، و ارتباط خود را به طور کامل با جنایتکاران غربی قطع کند. این که چرا تمدنی به قدمت تمدن ایران به دنبال چیز باارزشی در غرب می‌گردد قابل درک نیست.

اسلام ضعیف است چون متحد نیست. قرن‌هاست که مسلمانان به خاطر اختلافات سیاسی بسیار قدیمی، خود را به آلت دست سایر قدرت‌ها بدل کرده‌اند. این اختلافات مذهبی باید با رهبری درست برطرف شوند، و این رهبری از عهده ایران بر می‌آید.

منبع: (+)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی